titleگام های موفقیت

هدف

فرض کنید سریع سوار تاکسی می شوید و به راننده می گویید آقا حرکت کند! 

راننده شروع به حرکت می کند. یک بار می پرسید کجا بروید؟ 

چی میگی؟ 

نمیدونم فقط حرکت کن 

خب تا الان فهمیدی 

این داستان زندگی بسیاری از ما انسان هاست. بارها اتفاق افتاده که کاری را شروع کنیم، اما قبل از اینکه به نتیجه برسیم، آن را رها کنیم. واقعا فکر کردی که: 

چرا به هر چیزی که مدیریت می کنیم نمی رسیم؟ 

چرا هر چه بیشتر کار می کنیم نتیجه نمی گیریم؟ 

آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که وقتی به سن بازنشستگی رسیدیم چقدر ثروت خواهیم داشت؟ 

وقتی به سن پیری رسیدیم زندگی ما چگونه خواهد بود؟ 

پاسخ همه این سوالات در یک کلمه نهفته است و آن داشتن هدف است. 

داشتن هدفدر زندگی یک امر ضروری است. افراد در هر سنی و با هر شغل و موقعیتی که دارند، اگر بخواهند موفق شوند، چاره ای جز این ندارند که اهداف مشخصی برای خود داشته باشند. 

داشتن هدف در زندگی یکی از نیازهای اساسی برای یک زندگی شاد و معنادار است. انسان زمانی از امنیت و آرامش برخوردار است که افق روشنی برای آینده خود ترسیم کند و با انگیزه و رضایت درونی برای رسیدن به آنچه در این افق قصد دارد تلاش کند و بدترین حالت برای انسان زمانی است که احساس سردرگمی و بلاتکلیفی کند. 

آمار جهانی و تحقیقات مختلف نشان می دهد که۹۷ درصد مردمجهان هدف ندارند وتنها ۳درصد مردمدنیا برای خود دارای اهداف مشخص هستند و جالب این است که همه مردم فکر می کنند که زندگی هدفمندی دارند اما اگر واقعاً اینگونه است پس چرا به آن چیزی که می خواهیم نمی رسیم؟ 

دلیل این است که بسیاری از ما با خصوصیات یک هدف خوب و واقعی آشنا نیستیم. 

اکنون از شما می خواهم 5 هدف اصلی زندگی خود را به ترتیب اولویت در لحظه بنویسید: 

وقتی از دانش آموزانم می خواهم این کار را در کلاس ها و کنفرانس ها انجام دهند، معمولاً پاسخ های زیر را دریافت می کنم: موفقیت، شادی، آرامش خاطر، پذیرش دانشگاه، پول، ثروت و غیره. 

در حالیکه هیچ کدام از اینها هدف نیستند .اما هدف چیست ؟ 

هدف، هدفی است دقیق، روشن و گسترده، اما به اندازه کافی قابل دستیابی است که به محض اعلام آن به ذهن، ذهن را بارها و بارها درگیر می کند تا احتمال دستیابی به آن افزایش یابد. 

خصوصیات یک هدف خوب 

اهداف باید مشخص و معین باشند . 

یکی از مهمترین قوانین موفقیت، شفافیت است، شما باید هر چیزی را که می خواهید، دقیق و واضح ببینید. مثلا اگر می خواهید در دانشگاهی قبول شوید باید مشخص کنید که در کدام رشته، دانشگاه و شهر می خواهید تحصیل کنید. 

اهداف باید قابل اندازه گیری باشند. 

هدف خوب هدفی است که سنجیده شود تا بتوانیم در طول مسیر ببینیم چقدر به آن نزدیک یا دور هستیم. برای مثال فردی که می خواهد وزن کم کند باید دقیقا مشخص کند که می خواهد به چه وزنی برسد و چقدر وزن کم کند. 

اهداف باید دور از دسترس اما دست یافتنی باشند. 

هدفی که انتخاب می کنید نه آنقدر دور و بزرگ باشد که باورتان نشود و نه آنقدر کوچک و در دسترس شما باشد که انگیزه ای در شما ایجاد نکند. 

اهداف باید مال خود شخص باشند. 

گاهی اوقات برخی افراد اهدافی را تعیین می کنند، اما هدفشان از اهداف ناخودآگاه دیگران پایین تر بود، یعنی هدف متعلق به آنها نیست. و این باعث می شود که اشتیاق لازم برای رسیدن به هدف را پیدا نکند، انگیزه لازم را برای رسیدن به هدف ایجاد نکند و با کوچکترین مانعی که بر سر راهش قرار گیرد به هدفش می رسد. او امتناع می کند. همچنین اهداف هر فرد باید متناسب با ویژگی های شخصیتی و اخلاقی او باشد تا بر مشکلات و موانع موجود بر سر راه اهداف فائق آید. 

 

اهداف باید محدود به زمان باشند. 

هدفی که برای مدت طولانی تعیین نشده باشد، هرگز به واقعیت تبدیل نخواهد شد، به عبارت دیگر، رویا نخواهد بود. یکی از عواملی که باعث تعلل در ما انسان ها می شود، دوری از زمان است. 

سوال: آیا می توانیم چندین هدف برای خود داشته باشیم یا فقط باید یک هدف تعیین کنیم؟ 

بهتر است حداقل سه و حداکثر پنج هدف تعیین کنید، اما همه این اهداف باید در راستای هدف بلندمدت شما باشد و بتوانیم آنها را اولویت بندی کنیم و مهمترین آنها را شناسایی کنیم. 

در این عمر کوتاه، رسیدن به همه اهداف و آرزوها ممکن نیست، پس باید هدفی را انتخاب کنید که ارزش بیشتری داشته باشد. اگر اهداف متفاوتی دنبال شود، نتیجه چیزی جز شکست نخواهد بود. 

بنابراین، کسی که به دنبال موفقیت در کار است، باید در ابتدا هدف خود را مشخص کند و پس از تعیین مهم ترین هدف، با تمام وجود برای رسیدن به آن تلاش کند، زیرا موفقیت انسان در کاری است که اندیشه را در اندیشه قرار می دهد. چیزی 

ویژگی افراد هدفمند 

هدف باعث حرکت در زندگی میشود. 

  • هدف باعث زنده ، زندگی کردن می شود.( هدف باعث می شود ما رود باشیم نه مرداب!)

– هدف داشتن باعث سلامت روانی می شود. 

  • پس آدمی که از لحاظ روانی سالم است, حتما مثبت نگرتر هم هست.

– آدم هدفمند می داند کدام را انتخاب کند. 

  • پس تضاد ندارد!
  • پس بین این یا آن گیر نمی کند!
  • پس دغدغه هم ندارد!
  • حتما تکلیفش با خودش مشخص است!

آدم هدفمند سازگارتر هم هست. 

  • تحمل سختی ها برایش آسان است.
  • غر نمی زند.
  • توانایی تبدیل تهدیدات به فرصت ها را دارد.
  • دائم رشد می کند، یاد می گیرد و نقاط ضعف خود را به نقاط قوت تبدیل می کند.

در یک کلام تفکر استراتژیک دارد و توانایی بازتولید خود را ! 

آدم هدفمند کمتر مریض میشود. 

  • چون آدم هدفمند فرصتی برای مریض شدن ندارد.

سرعت افراد هدفمند حداقل ۲ برابر افراد معمولی است 

  • پس آدم های هدفمند وقت تلف نمی کنند.
  • بلاتکلیف نیستند.

هـرکس که چـــرایی زنـدگــــی را یافــت باشد با هـــر چگـونگـــی خـواهد ساخت. (نیچه) 

سوال بزرگ

چــــــــرا هــــــــدف نمی گــذاریم؟ 

چرایی

شاید خیلی از ما چرایی را نشناسیم اما باید بگویم مهم‌ترین دلیل برای همه کارهایی که انجام می‌دهیم، همین چرایی است. اشتباه نکنید! چرا با اراده نباید اشتباه گرفت، اراده دلیل انجام یک کار نیست، بلکه این چرایی یا همان نیت و انگیزه است که به ما قدرت انجام یک کار را می‌دهد. اهمیت نیروی اراده در مقابل چرایی کمرنگ است؛ زیرا بدون چرایی، اراده هیچ کاربردی ندارد. 

خیلی از ما برای انجام یک کار، چه کوچک و چه بزرگ ، بارها اراده کرده و شکست خورده ایم، بارها و بارها آن را انجام داده ایم اما همچنان چیزی جز شکست عایدمان نشده است با اینکه اراده داشته ایم! اراده ما و تصمیمی که می‌گیریم، زمانی معنا پیدا می‌کنند که به خواسته های عمیق درونی ما وصل شوند. 

یادم است که ریاضی را دوست نداشتم اما برای رسیدن به جایزه ای که معلم مان برای کسی که نمره ۲۰ بگیرد تعیین کرده بود، شب تا صبح با نهایت تمرکزم درس خواندم و نمره ۲۰ را گرفتم؛ این وضعیت در حالی بود که قبلاً اگر جایزه ای در کار نبود، با نهایت تمرکزم ۱۸ می‌گرفتم ! چرایی من آن جایزه بود و اراده ام از آن چرایی نشأت می‌گرفت. همیشه نمره‌هایم خوب بود اما پشت اراده من برای گرفتن آن نمره ها چرایی وجود نداشت، من فقط بی‌دلیل اراده می‌کردم و درس می‌خواندم و آن نمره ها را به دست می‌آوردم؛ اما هیچ شوقی نداشتم! 

برای رسیدن به جایگاه های بزرگ، هدف های رویایی و آرزوهای فوق‌العاده‌ای که دارید، باید دلیل محکمی داشته باشید. این دلیل است که شما را به سمت جلو می‌کشد و به آن چیزی که می‌خواهید، می رساند. 

 

چرایی زندگی شما چیست؟ 

انگیزه ادامه دادن شما چیست؟ چرا کار می‌کنید ؟ چرا بچه دار می‌شوید؟ چرا غذا درست می‌کنید؟ پاسخ دادن به همه این سوال ها نیاز به دلیل دارد، نیاز دارد بدانید هدف شما از انجام دادن این کارها چیست؟ 

یک سوال مهم تر! چرا در ادامه دادن این زندگی ثابت‌قدم هستید؟ چرا به زندگی ادامه می‌دهید؟ 

همین حالا و با خواندن این مقاله، یک قلم و کاغذ بیاورید و دلایل تان را برای زندگی بنویسید. این دلایل می‌تواند شامل هر چیزی باشد … هر چیزی ! یکی شغل سودمندش، یکی بچه هایش، یکی خانواده‌اش،یکی همسرش، یکی مکانی که در آن زندگی میکند، یکی تفریحات و لذت هایی که در زندگی تجربه می‌کند، یکی سفر رفتن مداوم اش، یکی دوستانش، یکی شهرتش و خیلی دلایل دیگر ! 

چرایی زندگیتان را باید حتما پیدا کنید زیرا بدون داشتن این چرایی احساس پوچی خواهید کرد، احساس بیهودگی! دلایل خیلی از خودکشی ها همین پیدا نکردن چرایی زندگی است. همین که یک نفر احساس کند به هیچ دردی نمیخورد، زندگی اش به هیچ جایی نمی‌رسد، هیچکس به او اهمیت نمی‌دهد! 

روانشناسان، از روشی به عنوان « معنا درمانی » برای بهبود آدم‌هایی که دچار بیماری های افسردگی، بی‌انگیزگی، روزمرگی و… می‌شوند،استفاده می‌کنند و سعی می‌کنند به آنها بفهمانند که در زندگی، خیلی چیزهای دیگر وجود دارد که می‌تواند به عنوان انگیزه ادامه، تجلی پیدا کند! 

 

معنای دقیق تر چرایی 

 

معمولاً به مرکز کنترل هر چیزی ( قلب ) آن می‌گویند؛ چرایی، قلب انجام هر کاری است. چرایی نیرویی است که نمی‌گذارد دست از جنگیدن برای رسیدن به اهدافت برداری! به عنوان مثال فردی که اضافه وزن دارد و تصمیم به کاهش وزن می‌گیرد را در نظر بگیرید؛ کسانی که با مشکل اضافه وزن دست و پنجه نرم کرده‌اند به خوبی می‌دانند که کاهش وزن اصلاً کار آسانی نیست. برای گرفتن این تصمیم باید چرایی و انگیزه خیلی محکم داشته باشید تا بتوانید در مقابل اشتهایت مقاومت کرده و در یک مدت طولانی، دست از خوردن غذاها و خوراکی هایی که دوست داری برداری ! پسری را می‌شناسم که به یک دختر ابراز عشق کرد و دختر بخاطر چاقی پسر، او را رد کرد؛ همین رد شدن برای پسر انگیزه ای شد تا رفتن به باشگاه را شروع کرده و در طی یک سال، به اندامی ورزشکاری و زیبا برسد؛ چرایی، چنین دلیل محکمی است ! 

چرایی یعنی خسته ای اما به هر قیمتی شده به هدفت میرسی؛ هر چقدر سخت باشد ! 

برای درک بهتر چرایی یک سوال دارم ؛ اگر از شما بخواهند که یک بیابان را بدون هیچ آب و قضایی طی کنید قبول می‌کنید ؟ مسلما جوابتان نه است ! اما اگر به شما بگویند باید از این بیابان عبور کنید تا به خانواده تان که نیاز به کمک دارند برسید چه ؟ آن وقت چه ؟ قبول می کنید که حتی بدون آب و غذا هم از آن بیابان عبور کنید ؟ جواب مسلماً بله است؛ زیرا در پیشنهاد بار دوم، یک چرا برای شما ایجاد شد که رسیدن به آن برایتان خیلی مهم بود. وقتی یک دلیل به اندازه‌ای که باید قوی باشد، انسان حاضر است هر کار خطرناکی را انجام بدهد. 

مردی را می شناسم که به علت جدایی مادر و پدرش، با مادرش زندگی می‌کرد و مسئول تأمین هزینه زندگی مادرش بود. مادرش هم کار می‌کرد اما به دلیل سن بالا و حجم زیاد کار، مریض و ناتوان شده بود. پسر به هر دری که می‌زد تا کار درست و حسابی گیر بیاورد و مادرش را از شر مریضی، اجاره خانه، هزینه‌های سنگین زندگی و … خلاص کند، بیش از این نمی توانست کار کند و همان هم کافی نبود. نقطه ی عطفی که باعث شد پسر به طور جدی به دنبال فروش آنلاین و طراحی سایت برود و تصمیم بگیرد هر طور شده از این راه پول در بیاورد، وقتی بود که به مادرش پیشنهاد شد برای تامین هزینه زندگیشان در خانه مردم کارگری کند و کف زمین را بسابد. چرایی این پسر لکه‌دار شدن غرورش بود که چرا مادرش باید در خانه مردم کار کند؟ چرا من نباید بتوانم طوری پول در بیاورم که او در خانه بنشیند و نگران هیچ هزینه ای نباشد؟ آن پسر الان صاحب سه ماشین لوکس و یک پنت هاوس است که با مادرش در آن زندگی می کند. دلیل محکمی داشت، خواست و انجام داد. 

نیچه در جمله ای زیبا گفته است :« کسی که در زندگی‌اش چرایی برای انجام دادن دارد، می‌تواند از پس هر چگونگی بربیاید. » 

 

چرایی ها متفاوت اند ! 

شاید این جمله را از زبان افراد زیادی شنیده باشید که مثلاً من به خاطر مادرم حاضرم هر کاری بکنم یا اینکه من به خاطر زن و بچه ام به هر دری می‌زنم! چرایی ما گاهی در زندگی اطرافیان مان هستند که برای هر کسی می تواند یک فرد خاص باشد. مثلاً یک مادر، برای نجات فرزندش حاضر است بمیرد و یک پدر برای تامین آینده پسر کوچکش، حاضر است سه شیفت کار کند! 

چرایی می‌تواند غلبه ی یک احساس بر دیگر احساسات باشد؛ مثلاً غلبه احساس خشم بر آرامش، غلبه احساس حسادت بر قناعت، غلبه احساس نفرت بر عشق یا غلبه احساس بدجنسی بر مهربانی و بالعکس! احساسات ما، نقش بسیار مهمی در ایجاد شدن چرایی ما دارند. مثلاً من برای اینکه بتوانم به دیگران کمک کنم و این حس خوب را به خودم هدیه بدهم ، کارهای زیادی انجام می‌دهم یا اینکه به خاطر احساس خودبرتربینی همیشه دوست دارم از دیگران جلوتر باشم و همین دلیلی است تا در همه کارها ثابت قدم بمانم. مادرم در تهیه غذا زبانزد فامیل است و برای حفظ این جایگاه و حس برتری هر روز آموزش های جدیدی می‌بیند و غذاهای جدید درست می‌کند. 

 

چرایی زندگی ات را پیدا کن ! 

 

افراد بی‌شماری هستند که سال‌های زیادی از زندگی‌شان را بی‌هدف و فقط به صرف زنده ماندن، گذرانده‌اند و اگر از آنها بپرسید هدفت از زندگی کردن چه بود؟ به آن چیزی که آرزویش را داشتی رسیدی یا نه ؟ حتی نمی‌دانند باید آرزویی می‌کردند و برای رسیدن به آن تمام تلاش شان را به کار می‌بردند! به نظر من ستاره‌های این دنیا، کسانی هستند که هدف زندگی شان را پیدا کرده و برای رسیدن به آن نهایت تلاششان را می‌کنند. رسیدن به اوج لذت زندگی همین است، همین که به آنچه که از ته دلت می‌خواهد برسی! 

اینکه زندگی ات نه مفهومی برای خودت داشته باشد و نه مفهومی برای دیگران ، به شدت آزار دهنده و کسل کننده است. افرادی که هدفی در زندگی ندارند، خیلی بیشتر از دیگران در معرض افسردگی و بیماری های روانی قرار می‌گیرند. 

دیر متوجه شدن مشکلی نیست ! ته خط نیست! مهم نیست در ۱۸ سالگی ندانی که از زندگی چه می خواهی؛ برای هر فردی این دریافت متفاوت است. یک نفر در ده سالگی می‌داند که می‌خواهد در آینده چه کاره شود و به چه چیزی برسد و یک نفر در ۵۰ سالگی! 

همه ما می‌دانیم مدتی که زنده ایم و فرصت زندگی داریم چقدر کم است و مشخص نیست کی به پایان برسد؟ در این فرصت باید تا جایی که می‌توانیم کارهای ارزشمند انجام بدهیم، باید مفید باشیم، باید به همنوعان مان کمک کنیم و زمین را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنیم. کارهای بی ارزش، کارهای بد و کارهایی که در شأن هدف زندگی ما نیستند، فقط وقتمان را هدر می‌دهند و از کیفیت زندگی ما می‌کاهند پس بهتر است از هر لحظه نهایت استفاده را ببریم! 

 

۱_علاقه قلبی تان را پیدا کنید . 

نمی‌دانم می‌توانم به چند نفر از شما بفهمانم،انجام دادن کاری که آن را با تمام وجود دوست داری و رسیدن به نتیجه مورد انتظارت، چقدر می‌تواند لذت بخش باشد! چرایی یا هدف زندگی تان را با پیدا کردن علاقه عمیق قلبی تان مشخص کنید و از آن به بعد است که افکار نظم می‌گیرند و در مرکز آن ها، چرایی قرار می‌گیرد. مثلاً چرایی یک مادر، می‌تواند دیدن خوشبختی بچه هایش باشد، پس برای رسیدن به آن هر کاری می‌کند. چراییِ یک نقاش می‌تواند خلق یک اثر هنری متفاوت باشد، چراییِ یک نویسنده، نوشتن کتابی متحول کننده و … . 

شاید خیلی از شما بپرسید: اصلا ما از کجا بدانیم که کدام یک از این مهارت ها را داریم؟ چطور بفهمیم چرایی مان در کدام کار نهفته است؟ 

از امتحان کردن کارهای مختلف شروع کنید؛ مثلاً اگر به سمت کاری که یک نجار انجام می‌دهد جذب شدید حتماً نجاری را امتحان کنید، یا اگر از مسافرت و صحبت با آدم‌های متفاوت لذت می‌برید حتما تورلیدری را امتحان کنید. روزها بلند اند و سال‌ها طولانی، برای آزمون و خطا وقت دارید اما نه به اندازه تمام عمرتان، پس هوشیار باشید! 

 

۲_ زندگینامه افراد موفق و بزرگ را بخوانید یا فیلم های تاریخی در این زمینه را ببینید. 

اگر یک فرد در دنیا یا در یک کشور معروف شده است، پس حتماً یک هدف خاص داشته و به آن رسیده، حتماً یک کاری انجام داده که از عهده اکثر مردم بر نمی آید! همانطور که گفتم عقیده من این است کسانی که در دنیا ستاره می‌شوند و به شهرت می‌رسند، به آن چیزی که از عمق قلبشان می‌خواستند، رسیده‌اند و در راه رسیدن به آن هیچ وقت از پا ننشسته اند. افرادی مثل بیل گیتس، رونالدو، لیدی گاگا، پروفسور سمیعی و هزاران هزار فرد با هدف و با اراده دیگر، فقط با فهمیدن اینکه از زندگی چه می‌خواهند توانستند به این جایگاه برسند. 

چرایی، انگیزه ، هدف و هرچیزی که اسمش را می‌گذارید را جدی بگیرید و به دنبال پیدا کردن آن باشید. زندگی باید هدف داشته باشد تا معنا پیدا کند، آدمی باید به چیزی که می‌خواهد برسد! 

مگر ما چند بار به دنیا می‌آییم که برای چیزهایی که دلمان می‌خواهد نهایت تلاشمان را نکنیم؟

فنجون خالی

فنجانت را خالی کن 

ذِن، مکتبی در مذهب بودایی است که در چین پدیدار شد. همان‌‌‌‌‌‏طور که این عالِم درباره این مکتب صحبت می‌‌‌‌‌‏کند، استاد ذِن هم در سکوت برای او در فنجان‌‌‌‌‌‏اش چای می‌‌‌‌‌‏ریزد و آنقدر ادامه می‌‌‌‌‌‏دهد تا فنجان لبریز‌‌‌‌‌‏شود. عالِم که نمی‌‌‌‌‌‏تواند بیش از این صبر کند، می‌‌‌‌‌‏گوید: «فنجان پر است! چای بیشتری داخلش جا نمی‌‌‌‌‌‏گیرد! 

«استاد در جوابش می‌‌‌‌‌‏گوید: «این فنجان مثل توست. نمی‌‌‌‌‌‏توانم ذِن را به تو آموزش دهم، مگرآن‌‌‌‌‌‏که ابتدا فنجانت را خالی کنی.» 

اخیرا تصویری از «فنجانی خالی» را در ذهنم نقش می‌‌‌‌‌‏دهم، تا به آرامش ذهنی بیشتری دست پیدا کنم. 

حالتی از عمیق تفکر عمیق و حسی از صلح و آرامش درونی را، زمانی تجربه می‌‌‌‌‌‏کنید که پذیرای لحظه حال می‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‏شوید. یعنی به آنچه هم‌‌‌‌‌‏اکنون پیرامون شماست یا در اطراف‌‌‌‌‌‏تان اتفاق می‌‌‌‌‌‏افتد، توجه می‌‌‌‌‌‏کنید. در این حالت جهان پیرامون‌‌‌‌‌‏تان از جمله خودتان را پذیرفته و خود را غرق در شگفتی‌‌‌‌‌‏هایی می‌‌‌‌‌‏بینید که توجه شما در آن زمان معطوف به آنهاستغرق در روشنایی، رنگ‌‌‌‌‌‏ها، شکل‌‌‌‌‌‏ها، صداها و تمامی آنچه برای‌‌‌‌‌‏تان قابل لمس است. 

وقتی کاملا به وضعیت خود در زمان حال آگاه هستید، ممکن است شاهد دنیای شگفت‌‌‌‌‌‏انگیزی باشید. 

به چیزهایی دقت می‌‌‌‌‌‏کنید که احتمالا به‌‌‌‌‌‏طور معمول به آنها توجه نمی‌‌‌‌‌‏کردید. اغلب ما، تقریبا در اغلب مواقع، از وجود این موهبت‌‌‌‌‌‏ها غافلیم. اکثر ما در حالتی از خواب‌‌‌‌‌‏آلودگی و سرگشتگی این‌‌‌‌‌‏طرف و آن‌‌‌‌‌‏طرف می‌‌‌‌‌‏رویم در حالی‌‌‌‌‌‏که دائما به آنچه باید انجام دهیم فکر می‌‌‌‌‌‏کنیم، یا ذهن‌‌‌‌‌‏مان با داستان‌‌‌‌‌‏ها و تصوراتی از آنچه فکر می‌‌‌‌‌‏کنیم ممکن است اتفاق بیفتد، پر شده است. 

مهم است که بدانیم: اگر ذهن ما پر از افکار و تصورات مختلف باشد، واقعا نمی‌‌‌‌‌‏توانیم به لحظه حال توجه کنیم. وقتی در خواب و خیال‌‌‌‌‌‏های روزمره‌‌‌‌‌‏مان گیر افتاده‌‌‌‌‌‏ایم، نمی‌‌‌‌‌‏توانیم تمامی آنچه در اطراف‌‌‌‌‌‏مان جریان دارد را ببینیم. 

وقتی فنجان ذهن‌‌‌‌‌‏تان از قبل با انبوهی از ذهنیت‌‌‌‌‌‏ها و تفکرات مختلف پر شده است، نمی‌‌‌‌‌‏توانید آن را با شگفتی‌‌‌‌‌‏های لحظه حال لبریز کنید. 

به همین دلیل است که تمرین می‌‌‌‌‌‏کنم تا ذهن‌‌‌‌‌‏ام را خالی کنم. 

دریافته‌‌‌‌‌‏ام آن بخشی از حالات هیجانی- احساسی و داستان‌‌‌‌‌‏های روزمره‌‌‌‌‌‏ای که ذهن من را پر کرده است، مانع می‌‌‌‌‌‏شود تا آنچه در اطرافم رخ می‌‌‌‌‌‏دهد را مورد توجه قرار دهم. 

اجازه می‌‌‌‌‌‏دهم تا تمامی آنها به‌‌‌‌‌‏طور مداوم از فنجان ذهنم خارج شوند. 

سپس در لحظه حال غرق می‌‌‌‌‌‏شوم، در حالی‌‌‌‌‌‏که به هرچیزی که پیرامون من است، از طریق حواس پنج‌‌‌‌‌‏گانه توجه می‌‌‌‌‌‏کنم؛ به بدنم و آنچه حس می‌‌‌‌‌‏کنم، و به هرچیزی که در ذهنم جریان دارد. 

البته باز هم در چنگال افکارم گرفتار می‌‌‌‌‌‏شوم و به محض این‌‌‌‌‌‏که متوجه آن شدم، ذهنم را خالی می‌‌‌‌‌‏کنم و دوباره خود را به لحظه می‌‌‌‌‌‏سپارم. سپس باردیگر شروع می‌‌‌‌‌‏شود: گرفتاری در افکار پیچیده، خالی کردن فنجان ذهن و غرق شدن در لحظه 

بارها و بارها فنجان‌‌‌‌‌‏ام را خالی می‌‌‌‌‌‏کنم. و این کار به من اجازه می‌‌‌‌‌‏دهد تا شگفتی آنچه هم‌‌‌‌‌‏اکنون در حال رخ دادن است را دریابم و زیبایی و لذت درک لحظه پیش رو، وجودم را پُر کند. 

آموزش اصولی

متوجه شدیم که با داشتن هدف برنامه ریزی شده و مشخص و معین و درک چرایی میتوانیم ک یک مسیر درست برای آینده بهتر را رقم بزنیم و انتخاب مسیر بسته به نوع هدف ما است و آن چیزی که ما را از جا بلند می کند و میتواند به اهداف برساند چرایی مشخص و اشتیاق سوزان ماست پس با انتخاب صحیح سراغ مرحله بعدی که فنجان خالی است می رویم و آنجا یاد میگیریم که هر آنچه که بلدیم برای خود ما قابل احترام است است و باید با ذهن خالی و پاک  مثل یک آب قابل فرم گرفتن باشیم برای این که بتوانیم با شم باز تری به آینده و رو به اهداف پیش بریم..پس به یک پک آموزشی اصولی و پایه ای نیاز داریم ما در آکادمی ریچ وی در هر بخشی از بازارهای مالی به صورت حرفه ای است پرداخته ایم .لازم انتخاب پک آموزش اصولی این است که ما به رزومه آن آموزشگاه یا استاد و نحوه آشنایی ما با آن مجموعه و تحقیق و تفحص درباره ی آن آکدمی بپردازیم تمامی اهداف ما در راستای موفقیت دانش پذیران ماست چون ما معتقدیم بهترین تبلیغ به موفقیت رسیدن کسانی هست که به ما اعتماد کردند و در چهارچوب به موفقیت رسیدن گام برداشتند. 

تمرین و تلاش

تنها چیزی که در زندگی بدون تلاش به دست می‌آوری، شکست است. پس تلاش کن تا شکست نخوری 

اگر دیدی کسی به قله‌ای رسیده است، این‌طور نبوده که ناگهان به قله پرواز کند. زمانی که دیگران استراحت می‌کردند، او مشغول حرکت و پیشرفت بوده است. تلاش لازمه رسیدن به موفقیت و قله‌هاست. 

تلاش زیاد و سخت ممکن است همیشه نتیجه‌اش موفقیت نباشد اما هیچ‌وقت نتیجه‌اش حسرت نیست. 

امروز را دریاب و غم دیروز و ترس از فردا را فدای امروزت نکن. امروز بهترین لحظه‌هاست، پرتوان و پرانرژی امروزت را بساز. امروز که جوان‌تر از فردایی برای تلاش بهتر است.
تلاش برای آینده‌ای که تو را در خود زنده نگه می‌دارد، تو را در خود می‌میراند و بزرگ و کوچکت می‌کند و این سرنوشتی است که به اختیار تو رقم خواهد خورد.
پس بهترین‌ها را برای خودت طلب کن و تا فرصت هست امروز را بساز. 

به فرزندتان برای تلاش‌هایش پاداش دهید و نه برای نتیجه تلاش‌هایش. این‌گونه، شما از کودکی او را تلاش‌گرا تربیت می‌کنید  و نه نتیجه‌گرا. 

لازمه زندگی تلاش و مخاطره است و نه تنها یک نفس کشیدن ساده. 

بردن همه چیز نیست اما تلاش برای بردن چرا. 

چیزی که با تلاش و زحمت زیاد به دست می‌آید، داشتنش با لذت و قدردانی بیشتر روبرو می‌شود. 

بیشترین استفاده را از فرصت‌ها بکنید، ممکن است دفعه بعدی نداشته باشید. 

رضایت در تلاش است نه در رسیدن به پیروزی، نهایتِ تلاش کردن، پیروزی کامل است. 

پایبند به اصول

چطور بر سر اصول و ارزش‌های شخصی‌مان بمانیم؟ 

 

فکر کنید ببینید آخرین باری که باید تصمیم خیلی سختی می‌گرفتید کی بود. زمانی را به یاد بیاورید که مجبور بودید بین راه‌حل «آسان» و راه‌حل «درست» یکی را انتخاب کنید 

یا راه آسان را انتخاب کردید تا از مواجهه و درگیری با کسی اجتناب کرده باشید؛ حتی اگر این کار به معنای زیر پا گذاشتن اصول اخلاقی‌تان بود؟ یا اینکه جلوی وسوسه تسلیم نشدید و همان کاری را انجام دادید که بر مبنای ارزش‌هایتان درست به نظر می‌رسید؟ 

شاید اصول و ارزش‌های شما در لحظات کم اهمیت، به صورت تدریجی و در طول زمان شکل گرفته‌اند، اما واقعیت آنست که در لحظات مهم خودشان را نشان می‌دهند 

زمانی که مجبوریم تصمیمات این چنینی بگیریم، معمولا انتخاب‌هایی که در پیش رو داریم کاملا مشخصند؛ چرا که «حس‌مان» به ما می‌گوید که چه کاری درست و چه کاری غلط است. پس چه اتفاقی می‌افتد که بعضا تسلیم می‌شویم و کار درست را انجام نمی‌دهیم؟ آیا می‌توانیم پایبند ماندن به اصول‌مان را یاد بگیریم؟ یا اینکه وفاداری به ارزش‌ها یک ویژگی ذاتی است که فقط بعضی‌ها از آن برخوردارند و بقیه از آن بی‌بهره‌؟ 

 

در مورد اصول و ارزش‌های شخصی حرف می‌زنیم. در مورد نحوه پرورش و ارتقای آنها توضیح می‌دهیم و سرانجام می‌گوییم که چطور می‌توانید در موقعیت‌های مختلف به اصول و عقایدتان پایبند بمانید و آنها را فدای چیزهای دیگر نکنید 

اصول و ارزش‌ یعنی چه؟ 

اصول و ارزش‌ها دو اصطلاح کلی برای ویژگی‌های داشته و نداشته‌ی هر فرد هستند که او را از دیگران متمایز می‌سازند. وقتی از اصول و ارزش‌ها با بار معنایی مثبت حرف می‌زنیم، ممکن است صفاتی مانند شجاعت ،صداقت ، وفاداری و درستکاری مد نظرمان باشد. اصول و ارزش‌های شخصی به ما کمک می‌کنند تا در مورد درست و غلط‌ها تصمیم بگیریم. 

مسئول بخش یک شرکت را در نظر بگیرید. اگر این مسئول در مقابل مدیران از کارهای تیمش دفاع کند، به اصول و ارزش‌هایش عمل کرده است. او می‌داند که تیمش کار درست را انجام داده و بنابراین حتی وقتی تحت‌فشار فراوان باشد و با انتقاد شدید روبرو شود هم کوتاه نمی‌آید و از تیمش حمایت می‌کند 

. 

یک مثال دیگر: اگر مدیر عامل شرکتی معامله پرسودی را بهم بزند چرا که فهمیده است مشتری‌اش در کارخانه‌اش قوانین اولیه کار و حقوق کارگرانش را رعایت نمی‌کند، در آن صورت به اصول و ارزش‌های خود پایبند بوده است. 

. تحکیم اصول و ارزش‌ها 

هیچ‌کدام از ما از شکم مادر با اصول و عقاید بیرون نیامده‌ایم. در طول زندگی و در حین کسب تجربه است که ارزش‌ها در ما شکل می‌گیرند، و بنابراین قدرت تغییر آنها هم در دست ماست؛ اگر خودمان بخواهیم 

۱. ارزش‌های بنیادی‌تان را مشخص کنید 

کدام ارزش‌های اخلاقی برای‌تان از همه بیشتر اهمیت دارند؟ احتمالا پیش خودتان برداشتی از ارزش‌هایی که برای‌تان مهم هستند دارید. آیا تا به حال شده از دست کسی تا سر حد مرگ ناراحت یا عصبانی شده باشید؟ به این دلیل که کاری خلاف ارزش‌های بنیادی شما انجام داده است. آیا به این دلیل که به شما دروغ گفته است؟ یا از شما و کس دیگری سوءِاستفاده می‌کرده؟ یا به قیمت امنیت مشتریان، از زیر کار در می رفته؟… به تجربه‌های گذشته‌تان بیندیشید و از مهم‌ترین ارزش‌هایتان فهرستی تهیه کنید. 

۲. هر روز دنبال راهی بگردید که بشود این ارزش‌ها را به کار بست 

مثلا اگر یکی از ارزش‌های بنیادی‌تان صداقت است، تمام تلاش‌تان را بکنید که با همه‌ی همکاران‌تان صادق باشید؛ حتی اگر راست گفتن و نگفتن‌تان در آن موقعیت تفاوت زیادی ایجاد نکند. 

۳. زمان‌هایی را به یاد بیاورید که به اصول و ارزش‌هایتان پایبند نماندید 

آیا می‌شد که در آن موقعیت کار متفاوتی انجام بدهید؟ هدف از پرسیدن این سؤال این نیست که خودتان را سرزنش کنید و برای گذشته عذاب وجدان بگیرید؛ همه‌ی ما اشتباهات این چنینی داشته‌ایم. اما حالا این قدرت را دارید که کار درست را انجام بدهید. اشتباهات گذشته را به باد بسپارید و از آنها درس بگیرید تا در آینده دوباره مرتکب همان خطاها نشوید. 

۴. همکاران و دوستان‌تان را ارزیابی کنید 

وقت‌تان را با چه کسانی می‌گذرانید؟ آیا اینها افرادی هستند که تحسین‌شان می‌کنید؟ آیا اطرافیان‌تان همان اصول و عقایدی را دارند که شما دوست دارید داشته باشید؟ اگر اینطور نیست، شاید وقتش رسیده که برای دوستان و همکاران متفاوتی زمان بگذارید. هرچقدر با کسانی که مورد تحسین‌تان هستند بیشتر وقت بگذرانید، بیشتر می‌توانید اعمال آنان را مشاهده کنید و از آنها یاد بگیرید. 

۵. بر اساس باورهایتان رفتار کنید 

اصول و عقاید خوب بر مبنای اعمال شما ساخته می‌شوند. از هر فرصتی استفاده کنید تا باورهایتان را عملا به کار ببندید. حتی تصمیم‌های کوچکی که در موقعیت‌های کم‌اهمیت می‌گیرید هم می‌توانند تفاوت زیادی ایجاد کنند. 

۶. دنبال فعالیت‌های بیشتری بگردید که باعث استحکام اصول و ارزش‌هایتان می‌شوند 

داوطلبانه در خیریه‌ها کمک کنید، در مورد افرادی که مورد احترام و تحسین‌تان هستند زندگی‌نامه بخوانید و روی تقویت هوش هیجانی خود کار کنید. 

دفاع از اصول و باورها 

همه‌ی ما بعضی وقت‌ها احساس می‌کنیم باید برای آنچه درست می‌دانیم بپاخیزیم. اما چطور و چه زمانی باید از باورهایمان دفاع کنیم؟ 

هرکدام از ما با دیگران متفاوتیم و موقعیت‌هایی که ممکن است در آنها قرار بگیریم هم پیچیده و متفاوت از هم‌اند. اگر تصمیم گرفتید در مورد مسئله‌ای بر عقایدتان پافشاری کنید، این نکته ها را نیز به یاد بسپارید: 

۱. بدانید کی نباید خوش‌برخورد باشید 

بسیاری از ما در موقعیت‌های مختلف اجازه می‌دهیم اوضاع از کنترل خارج شود؛ چرا که می‌خواهیم مؤدب باشیم و دردسر راه نیندازیم. اما تفاوت زیادی بین خوش‌برخورد بودن و دم نزدن به‌خاطر تردید یا ترس وجود دارد. در چنین موقعیت‌هایی به غریزه‌تان اعتماد کنید. گاهی بهتر است برای دفاع از خود یا دیگران به پا خیزید و زیاد نگران خوش‌برخورد بودن نباشید. 

۲. به حقایق قابل اثبات توجه کنید 

اگر به منطقی و قابل اثبات بودن استدلال‌ها و باور‌هایتان اطمینان داشته باشید، پافشاری کردن بر حرف‌تان راحت‌تر می‌شود. بنابراین سعی کنید هر اطلاعاتی را که ممکن است لازم‌تان شود، در اختیار داشته باشید. همچنین حواس‌تان باشد که خودتان این اطلاعات را درست و حسابی بفهمید و درک درستی از آنها کسب کنید. اگر فکر می‌کنید دیگران قصد دارند اطلاعاتی را از شما پنهان کنند یا کامل توضیح ندهند، آن‌قدر سؤال بپرسید که قضیه را کاملا متوجه شوید. 

۳. با دیگران کار کنید، نه ضد آنها 

زمانی که در مورد باورهایتان حرف می‌زنید، قاطعانه رفتار کنید. جرأت‌مندی به این معناست که در عین این که حرف خودتان را می‌زنید، به خواسته‌ها، نیازها و حقوق دیگران هم توجه داشته باشید. مؤدبانه و سنجیده حرف بزنید و نگذارید احساسات سد راه حرف‌‌زدن‌تان شوند. به افراد احترام بگذارید و تا می‌توانید واضح و بدون تأثیر گرفتن از هیجانات مقصودتان را بیان کنید. 

۴. عقاید خودتان را به دیگران تحمیل نکنید 

برای مثال ممکن است عقیده داشته باشید که خوردن گوشت اشتباه است. اما اگر وقتی دیگران در حضور شما گوشت می‌خورند از آنها انتقاد کنید، در حقیقت عقیده‌تان را به آنها تحمیل کرده‌اید.
نکته:
یادتان باشد که پافشاری بر چیزی که می‌دانید درست است، تفاوت زیادی با یک‌دندگی، تکبر و رفتار غیرمنطقی دارد. 

کوتاه آمدن و تسلیم شدن 

زمان‌هایی هم خواهد بود که مجبور می‌شوید شکست را قبول کنید، کوتاه بیایید و به اینکه نهایت تلاش‌تان را کرده‌اید راضی باشید. همیشه آن‌طور نمی‌شود که شما می‌‌خواهید. اما نکته‌ی مثبت این است که حتی اگر تلاش‌تان برای پایبندی به عقایدتان نافرجام باشد، حداقل فرصتی داشته‌اید تا شخصیت‌تان را نشان بدهید و افکار و دغدغه‌هایتان را ابراز کنید. همین اتفاق برای جلب احترام مدیران و همکاران‌تان کافی است. 

با همه‌ی اینها، اگر مدام مجبور می‌شوید در محیط کار، کارهایی انجام بدهید که در تضاد با اصول و ارزش‌های بنیادی‌تان هستند، شاید بهتر باشد در جای دیگری به طی مسیر شغلی‌تان ادامه بدهید. اگر دنبال کار جدیدی رفتید، سعی کنید شرکتی را انتخاب کنید که ارزش‌هایش با شما یکسان باشد. نگاهی به اطلاعات شرکت بیندازید. اهداف و چشم‌انداز آنها برای آینده، دیدی سطحی از ارزش‌هایشان به شما می‌دهد. اما بهترین راه این است که با کارمندان فعلی آنجا حرف بزنید و ببینید به نظر آنها شرکت برای چه رفتارهایی ارزش قائل است. 

نظم و برنامه ریزی

نسان باید کارها و فعالیت های خود را سامان دهد و جایگاه زمای همه خواسته ها و نیازمندی های خویش را معین کند فرد منظم و با برنامه در تاروپود زمان و مکان فعالیت ها و اعمال خود را چنان به جا و به اندازه قرار می دهد که در نهایت بافته ای زیبا و لطیف پدید می آورد. او به خوبی می داند آرزوها و خواسته های انسان، و نیازهای انسان آن چنان گوناگون و متنوع است که انجام همه آن ها از قدرت و توانش بر نمی آید. تا آن جا که تأمین همه آنها در ظرف کوچک شبانه روز نمی گنجد. 

امام علی -علیه السلام: «همانا شبانه روز تو، تمام نیازهایت را پوشش نمی دهد، پس اوقات آن را بین کار و آسایش خود تقسیم کن»از این رو است که او به ناچار از میان آنها مهم ترین ها را بر می گزیند و برای انجام هر یک، ساعت و زمانی مشخّص می سازد تا در طول زمان به گونه ای مستمرّ به آن ها بپردازد. بر این اساس است که از پراکنده ساختن زمان و فرسودن خویش در گذر آن می پرهیزد و از عمر خود ـ که اصلی ترین سرمایه اوست ـ بهترین بهره ها را می برد. 

الف ـ تعریف برنامه ریزی: 

در تعریف واژه و اصلاح برنامه ریزی، تعاریف و شناسه های گوناگونی به کار رفته است. یکی از این شناسه ها چنین می گوید: «پیش بینی خردمندانه و تنظیم هدفمند فعالیت ها و نیازمندی ها در مدت زمان (شبانه روز، هفته، ماه و سال) بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجرا کننده»بر اساس این تعریف یک «برنامه خوب» چنین تعریف می شود: «چینش و جایگزینی خردمندانه و آینده نگر فعالیت ها و نیازمندی ها، در ظرف زمان بر اساس اولویت ها و متناسب با توان و خواسته اجراء کننده»

ب ـ آثار و برنامه ریزی: 

برنامه ریزی آثار بسیاری را در بر دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود: 

ـ وظایف و کارها و فعالیت ها با پیش بینی و دقّت خردمندانه انتخاب می گردد. 

ـ خواسته ها و نیازها با اولویت مورد توجّه و گزینش قرار می گیرد. 

ـ بهداشت جسم و روح و میزان توانایی های آن ها مورد توجّه قرار می گیرد. 

ـ از فرصت ها و امکانات بیشترین استفاده و بهره وری می شود. 

ـ عادت های مفید ایجاد می شود و در نتیجه کارها با سهولت بیشتری انجام می گیرد. 

ـ بهره وری بیشتر از عمر و توانایی ها به دست می آید. 

ـ با انجام پی در پی و بلند مدّت کارها و فعالیت ها، آن ها مفیدتر و محبوب تر می شوند. 

ـ از فرسایش توان و پراکندگی و نگرانی، تشویش و سرگردانی پیش گیری می شود. 

ـ ارزیابی، بررسی و پیگیری از نحوه انجام کار و پشرفت آن ممکن می شود. 

این آثار، رسیدن به اهداف تعریف شده را ـ با استمداد از پروردگار متعال ـ آسان و ممکن می کند. 

ج ـ ویژگی های یک برنامه ریزی خوب: 

یک برنامه ریزی خوب دارای ویژگی هایی است که به برخی از آن ها در زیر اشاره می شود: 

1ـجهت گیری به سوی اهداف تعریف شده و تأمین اهداف رفتاری. 

2ـفراگیری زمان مند همه ی وظایف و فعالیت ها و نیازهای لازم بر اساس اولویت ها. 

3ـهماهنگی و تناسب با توانایی ها و خواسته ها. 

4ـرعایت بیشترین بهره وری و پوشش کامل زمان. 

5ـتنوّع و توجّه به نشاط و شادابی و تأمین بهداشت جسم و روح. 

د ـ مراحل برنامه ریزی: 

برای تنظیم یک برنامه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود: 

1ـتعیین أهداف اصلی و فرعی 

2ـفهرست کردن خواسته ها و نیازهای لازم 

3ـفهرست کردن وظایف و کارها و فعالیت های لازم برای وصول به اهداف 

4ـتعیین اولویت ها و ارزش گذاری فهرست های بالا (با امتیاز دادن به آن ها از یک تا پنج) 

5ـزمان سنجی برای هر یک از نیازها و فعالیت ها 

6ـچینش مهم ترین وظایف و کارها و نیازها در ساعات شبانه روز، و اوقات هفته و ماه و سال 

7ـاجرای آزمایشی برنامه و تصحیح و تکمیل آن پس از اجرای یک ماهه 

8ـارزیابی پی در پی برنامه 

تذکر 1:به جاست، برای موفقیت در برنامه ریزی و اجرای شایسته آن با یک یا دو نفر از استادان آگاه مشاوره داشته باشیم و از هدایت های آنان بهره مند شویم. 

تذکر2:با یاری خداوند متعال و پایداری و پایبندی، به اجرای برنامه پرداخته و در صورت تخلف، برای خود تنبیه، جریمه و شیوه جبران مناسب در نظر بگیرند. 

هـ ـ خواسته و نیازها: 

سلسله نیازهای انسان به صورت های گوناگون تنظیم شده است. با توجه به فضای بحث حاضر (برنامه ریزی در راستای زندگی دانشجویی و طلبگی) به برخی از خواسته ها و نیازهای ضروری اشاره می نماییم: 

1ـخواسته ها و نیازهای جسمی 

2ـخواسته ها و نیازهای روحی و معنوی 

3ـخواسته ها و نیازهای خانوادگی و عاطفی 

4ـخواسته ها و نیازهای اجتماعی و سیاسی 

5ـخواسته ها و نیازهای اخلاقی و تربیتی 

وـ فعالیت ها: 

در دوران طلبگی یا دانشجویی هر یک از طلاب یا دانشجویان به فراخور استعدادها و توانمندی های خود فعالیت هایی را انجام می دهند. مجموعه فعالیت هایی که هر شخص در دوران طلبگی یا دانشجویی خود باید به آن بپردازد به طور کلی عبارتند از: 

1ـفعالیت های علمی و تحصیلی 

2ـفعالیت های تعلیمی و تربیتی 

3ـفعالیت های مطالعاتی و پژوهشی 

4ـفعالیت های ارتباطی، فرهنگی، تبلیغی 

5ـفعالیت های گروهی و جمعی 

6ـفعالیت های سیاسی و اجتماعی 

7ـفعالیت های هنری، مهارتی، فن آموزی 

امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: 

«بکوشید تا لحظه های زندگی تان چهار قسمت داشته باشد: یک قسمت برای مناجات با خدا و یک قسمت برای کسب معاش و یک قسمت برای معاشرت با برادران و معتمدینی که شما را به عیوبتان آگاه می کنند و با شما در ظاهر و باطن از سر اخلاص برخورد می کنند و بخشی را نیز به خوشی های حلال خود اختصاص دهید (بدانید که) با این قسمت بر سه قسمت دیگر قدرت می یابید»

پی نوشت ها 

غرر الحکم، 3641. 

مفاهیمی در برنامه و برنامه ریزی وجود دارد که به اختصار عبارتند از: 1. توجه به آینده و پیش بینی آینده (حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب)؛ 2. فراگرد و مداومت (ارزیابی و اصلاح مداوم برنامه)؛ 3. ارشاد و هدایت و کنترل فعالیت ها؛ 4. مفهوم تفکر و عقلانیت و خردمندانه بودن؛ با توجه به مفاهیم بالا، برنامه ریزی این گونه نیز تعریف شده است: «فرا گردی مداوم، حساب شده، منطقی، جهت دار و رونگر به منظور ارشاد و هدایت فعالیت ها، برای رسیدن به هدف مطلوب» (یحیی فیوضات، مبانی برنامه ریزی آموزشی، تهران: نشر ویرایش، 1375) 

به سخن دیگر برنامه ریزی عبارت است از تدبیر و تقسیم امور «فالمدبرات امراً» (نازعات / 5) «فالمقسمات امراً» (ذاریات / 4) به بیانی دیگر «تصمیم گیری پی در پی برای عمل در آینده را برنامه ریزی گویند» 

بحارالانوار، ج78، ص 321، روایت 3، باب 25. 

منتورینگ

عد ازگذراندن مراحل گفته شده شما برای تمرین و تکرار اطلاعا ت صحیح نیاز به یک منتور دارید 

دو ویزگی مهم برای موفقیت در ترید و هر حرفه دیگری را برای شما بازگو میکنم: 

۱وجود یک منتور برای نشان دادن مسیر درست 

۲بودن در کنار افراد موفق 

متاسفانه در اکثر سایتها –  کانالها –  پیجها و دوره های آموزشی (داخلی و خارجی) عدم وجود یک منتور (که خود مسلط بر مباحث ارایه شده باشد) درصد موفقیت افراد شرکت کننده را بسیار کاهش و به حد صفر می رساند. 

اکثر سایتها فقط مجموعه ای از اطلاعات (صحیح یا غیر صحیح) را در اختیار کاربران خود قرار می دهند.بدون آنکه خود آنها روی مطالب ارایه شده مسلط باشند.بدون آنکه از آن مطالب نتیجه گرفته باشند.دقیقا مثل نویسندگانی که داستانهای افراد موفق را در کتابهای خود منتشر میکنند بدون آنکه خود آنها چیزی از آن اطلاعات دریافت کرده باشند همانطور که توضیح دادیم دریافت اطلاعات صحیح به هیچ عنوان نمیتواند باعث موفقیت شما شود.اگر شما به عنوان تریدر سالها عضو چنین کانالها و سایتهایی بودید و نتیجه نگرفته اید و هنوز نمی توانید بصورت مستمر از بازار سود بگیرید زمان آن رسیده کمی تامل کنید. 

قبل از توضیح مورد دوم که بسیار مهم است برخی ویژگی های یک منتور را بررسی میکنم 

منتور کیست؟ 

منتورینگ ریشه در یونان باستان دارد به طوری که می‌توان گفت واژهٔ منتور از داستان معروف اُدیسهٔ هومر گرفته شده است. در این داستان شخصیتی پیر به نام Telemachus وجود دارد که وی بواسطهٔ ارتباطی که با الههٔ خِرد دارا است، می‌تواند شخصیت دیگر داستان به نام Mentor را در مسیر زندگی و دوراهی‌هایی که بر سر آن‌ها قرار می‌گیرد راهنمایی کند که بر همین اساس واژهٔ Mentor وارد زبان انگلیسی شد به طوری که امروزه منتور به کسی گفته می‌شود که دانش و خِرد خود را با افراد کم‌تجربه به اشتراک می‌گذارد. 

منتور در یک زمینه خاص تخصص دارد و به یک بینش منحصر بفرد رسیده و همزمان با انتقال تجربیات بر بینش افراد نیز اثر می گذارند. 

وظایف کلیدی منتور کدامند؟ 

۱- هدایت کردن افراد در مسیر درست :مهم‌ترین وظیفهٔ منتور هدایت‌گری است بدین صورت که باید برای فردی که به وی مراجعه می‌کند راه را از چاه مشخص سازد، بی‌خود و بی‌جهت به افراد انرژی مثبت نداده بلکه کاملاً واقع‌گرایانه با مسائل برخورد کند و همچنین رنج، سختی، مشقت و چالش‌هایی که خود در طول سالیان با آن‌ها مواجه شده را به صورت خلاصه و مفید در اختیار شاگردش قرار دهد. 

۲در دسترس باشد: این ویژگی در انتخاب یک منتور بسیار حائز اهمیت است چرا که گاهی اوقات پیش می‌آید افرادی که به دنبال یک منتور می‌گردند بر سر دوراهی‌هایی قرار می‌گیرند که خیلی سریع نیاز به مشاوره پیدا می‌کنند که در چنین مواقع لزوم برخورداری از منتوری که در دسترس باشد دوچندان می‌گردد 

۳- صداقت داشته باشد: منتور باید فرد را در مسیر رسیدن به قابلیت ها هدایت کند و او را در مسیر رسیدن به پاسخ های صحیح صادقانه حمایت نماید نه اینکه با در اختیار قرار دادن پاسخ ها فرد را دچار وابستگی کند. یک منتور خوب کسی است که بی‌خود و بی‌جهت به شاگردان خود انرژی مثبت ندهد بلکه  آنها را حمایت کند نشان دادن نشانه ها، گوش دادن موثر و فراتر از آن درک شاگرد و همدلی با او، طوری که شاگرد در کنار منتور احساس امنیت کند. 

۴- اشتباهات را گوشزد کند:یک منتور خوب کسی است که هرگز با شاگرد خود رودربایستی نداشته و همواره اشتباهات وی را گوشزد کند. این ویژگی منتور در ظاهر کمی خشک، خشن و بی‌رحمانه است و حتی گاهی شاگرد را از اینکه دست به انتخاب یک منتور زده پشیمان می‌سازد. وقتی به منتور خود اعتماد داشته باشیم و ایشان هم آنچه به صلاح ما است (ولو تلخ و چالش‌‌برانگیز) را توصیه می‌کند، در نهایت برندهٔ این بازی شاگردان خواهند بود.(بسیاری از شرکت کنندگان در دوره فراکتالی این تجربه را داشته اند) 

۵- الهام‌بخش باشد: قبلاً گفتیم که انرژی مثبت دادن به شکلی واهی اصلاً خوب نیست اما در عین حال یکی از ویژگی‌های شاخص منتور الهام‌بخش بودن است بدین شکل که به کرات پیش می‌آید که شاگرد در مسیر پرشیب، ناهمواره، سخت و خسته‌کنندهٔ پیشرفت به قول معروف کم می‌آورد و بارها و بارها تصمیم به تسلیم شدن می‌گیرد که در چنین مواقعی نقش یک منتور الهام‌بخش دوچندان می‌گردد. به عبارتی، منتور خوب کسی است که بتواند در چنین شرایط  نتایجی که شاگردش پس از تحمل رنج و مشقت‌های فراوان به دست می‌آورد را به وی گوشزد کند که این مهم با نشان دادن مقصد نهایی میسر می‌گردد 

موارد بالا بخشی از ویژگی های بسیار مهم یک منتور است که شرکت کنندگان در دورههای آکادمی ویو بخوبی آنها را درنحوه آموزش و برخورد آقای امینو درک کرده اند. 

وجود یک منتور خوب و بودن در کنار افراد موفق از عوامل اصلی برای موفقیت است 

از ویژگی های مهم و بارز در دوره های آکادمی ویو “بودن در کنار افراد موفق” است 

همانطور که می دانید حضور در جمع افراد موفق از عوامل بسیار مهم در موفقیت است 

اگر شما در جمع پنج انسان شکست خورده باشید شما ششمین شکست خورده خواهید بود 

اگر شما در جمع پنج انسان خلاق باشید شما ششمین فرد خلاق خواهید بود 

اگر شما در جمع پنج انسان افسرده باشید شما ششمین فرد افسرده خواهید بود 

اگر شما در جمع پنج انسان موفق  باشید شما ششمین فرد موفق خواهید بود 

طبق تحقیقات انجام شده هر آدمی برآیندی از پنج نفری است که بیشترین وقت خود را با آنها می‌گذراند. 

در آکادمی ویو کاربران در انجمنهای مشخص شده همواره به تبادل اطلاعات و تمرین بر روی مطالب دوره می پردازند و هر زمان از مسیر درست خارج شوند آقای امینو آنها را دوباره به مسیر درست بر میگرداند( وجود یک منتور خوب ) هر هفته در وبینارها دورهم جمع شده و با همصحبت بودن در کنار افراد موفق در مسیر درست موفقیت قرار می گیرند.در کارگاهها به مرور و تمرین اطلاعات صحیح پرداخته و همواره توسط آقای امینو مورد حمایت و بررسی قرار میگیرند. 

بر همین اساس افرادی که اطلاعات دوره را خارج از محیط آکادمی بدست می آورند نمی توانند به موفقیت برسند نه به این دلیل که اطلاعات اصولی و صحیح نیست بلکه به این خاطر که آنها خود را از راهنمایی و حمایت یک منتور خوب و بودن در جمع افراد موفق محروم کرده اند. 

استراتژی تحلیلی

استراتژی معاملاتی چیست؟ 

استراتژی معاملاتی یک روشی برای خرید و فروش می باشد که طبق برنامه از پیش تعیین شده و قواعد و قوانین مشخص برای یک معامله انجام می شود. در واقع با داشتن یک استراتژی معاملاتی، معامله درون یک چارچوبی انجام می شود.  

در یک استراتژی چه مواردی باید مشخص باشد؟ 

در چارچوب مذکور باید هدف از سرمایه گذاری،  افق زمانی و توان و قدرت ریسک پذیری مشخص باشد. مقصود از هدف سرمایه گذاری این است که در چه قیمتی ورود و در چه قیمتی خروج انجام شود.  

درباره افق زمانی نیز باید گفت که دید معامله گران، به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم می شود.  

قدرت ریسک پذیری هم این است که یک معامله گر حاضر است از چه میزان پول و مبلغ بگذرد تا یک بازدهی کسب کند.  

در این قسمت از مقاله می خواهیم درباره ی یکی از موضوعات مهم یعنی استراتژی اسکالپ صحبت کنیم، برای کسب اطلاعات بیشتر تا انتهای مطالب همراه ما باشید. استراتژی اسکالپ یکی از استراتژی‌ های بسیار مهم و پرکاربرد در بازار بورس می باشد که افراد زیادی از آن استفاده می کنند اغلب آن ها از هوش بالایی در ارتباط با انجام معاملات مختلف بورسی برخوردار هستند و با انجام عملیات خرید و فروش سریع سهام مختلف می توانند تا در مدت زمان های بسیار کوتاهی از چند دقیقه تا چند ساعت مبلغ زیادی را به عنوان سود انجام معاملات به جیب بزنند اگر شما نیز علاقه دارید تا از این روش برای انجام معاملات در بازار بورس به خصوص بورس فارکس و به دست آوردن سود سرشار استفاده کنید می توانید تا روش مورد نظر خود را به خوبی از این مقاله بیاموزید امیدواریم که مورد توجه قرار بگیرد 

ستراتژی اسکالپ چیست؟ 

به اسکالپ، Scalp نیز گفته می شود، شاید خیلی از افراد ندانند که Scalp چیست، در این باره باید بگوییم که Scalp یک نوع استراتژی تجاری می باشد که تریدر های فارکس از آن استفاده می کنند تا با خرید کردن یک جفت ارز و نگه داشتن آن برای یک مدت زمان کوتاهی به سرعت سود کسب کنند. اسکالپر ها می توانند معاملات متعددی را انجام دهند و هر بار سود کمی از آن را به دست آورند. امروزه استراتژی اسکالپ در ایران بسیار رایج و باب شده است و افرادی که در این زمینه فعالیت می کنند، توانسته اند با این استراتژی سود بسیار خوبی کسب کنند و به کسب و کار خود رونق ببخشند. 

در واقع در این استراتژی شما می توانید تا کمتر با چاشنی شانس کسب درآمد کنید و اگر بتوانید برنامه ریزی دقیقی در ارتباط با خرید سهام های مختلف به صورت اسکالپ داشته باشید با انجام این معاملات با اطمینان بالا می توانید تا به سود برسید و میزان ضرر های احتمالی تا مقدار زیادی کاهش پیدا می‌ کند و در واقع خطرات ناشی از خرید سهامی را که ممکن است منفی شود به حداقل مقدار ممکن می رساند. این روش یکی از بهترین روش های انجام معاملات در بازار بورس فارکس می باشد. 

استراتژی اسکالپ فارکس به چه صورت است؟ 

استراتژی اسکالپ در فارکس بسیار کاربردی است که شامل معاملات کوتاه مدت از لحاظ حجم معامله و مدت زمان معامله می شود. بهتر است که بدانید تریدر های مختلف از تکنیک ها و هم چنین روش های مختلفی برای scalping استفاده می کنند. اما در اکثر مواقع برای Scalp معاملات کوچک مورد استفاده قرار می گیرد، باید گفت که این کوچک بودن شامل مدت زمان معامله و دامنه آن می شود. 

اگر بخواهیم به گونه ای دیگر Scalp را توضیح دهیم باید بگوییم که یک نوع تکنیک است که برای گرفتن حرکت های بسیار کوچک بازار بسیار کاربردی است. این تکنیک در فارکس بسیار مورد استفاده قرار می گیرد، به این گونه که تریدر با تحلیل در نمودار های با تایم فریم خیلی کم مانند 1 دقیقه در فرصت مناسب وارد بازار شده و بعد از آن به سرعت خارج می شود. البته لازم به ذکر است که این تکنیک به تخصص نیاز دارد، به همین دلیل فردی که این تکنیک را انجام می دهد باید تسلط کافی و به اندازه بر مطالب تحلیلگری تکنیکی، شناخت دقیق بازار و اخبار منتشر شده از آن و از همه مهم تر کنترل ذهن و نفس را داشته باشد، تا بتواند آن را به درستی انجام دهد. در مورد اسکالپر بهتر است که بدانید یک اسکالپر به طور معمول بر روی چند لات فارکس معامله می کند. 

بهترین استراتژی اسکالپ فارکس چیست؟ 

بهترین استراتژی اسکالپ فارکس، بهترین پوزیشن ‌هایی که امکان خرید و فروش را در جهت کلی روند برای فرد فراهم می ‌کند، می باشد. البته لازم به ذکر است که این استراتژی شامل: خطوط روند، اسیلاتور استوکاستیک و اندیکاتور سیگنال خرید و فروش معاملاتی می باشد. یکی از کلمه های کلیدی که در Scalp به کار گرفته می شود، سرعت است، شخصی در این استراتژی موفق و هم چنین ممتاز است که مهارت و سرعت کافی را در انجام معاملات داشته باشد. نکته ی قابل تذکر این است که این استراتژی برای اشخاصی که کند ذهن هستند و یا اشخاصی که ذاتا کند هستند شیوه و تکنیک مناسبی نیست. 

نواع استراتژی اسکالپ کدام اند؟ 

بهتر است که بدانید که این استراتژی انواعی دارد و هم چنین قوانین و یا همان توصیه هایی دارد، از قوانین آن می توان به مواردی مانند: فرد با معامله های با حجم کوچک فعالیت خود را شروع کند، اشاره کرد. در این باره باید بگوییم که در این روش و استراتژی باید معاملات خود را در کوچک ترین حالت ممکن نگه دارید و اگر یک اشتباه انجام دادید، به خودتان این اجازه را بدهید تا به سرعت از آن معامله خارج شوید. از آپشن توقف در تجارت استفاده کنید، در این باره باید بگوییم که اگر فکر کردید که بهتر است از معامله خارج شوید، قبل از پایان زمان معامله از آن خارج شوید تا کمتر دچار ضرر مالی شوید. 

به هیچ عنوان از زمان روند یادگیری خود در مورد استراتژی ‌های جدید غافل نشوید، در این باره باید بگوییم که تلاش کنید تا استراتژی‌ های جدید در مورد تجارت را یاد بگیرید و به هیچ عنوان از زمان فرایند یادگیری خود در این زمینه دست نکشید. 

سوالات متداول درباره ی استراتژی اسکالپ 

  • استراتژی اسکالپ مناسب چه افرادی نمی باشد؟ 

Scalp برای افرادی که کند ذهن هستند و یا افرادی که ذاتا کند هستند شیوه ی مناسبی نیست. 

  • استراتژی اسکالپ شامل چیست؟ 

Scalp شامل: اسیلاتور استوکاستیک و اندیکاتور سیگنال خرید و فروش معاملاتی، خطوط روند می باشد. 

  • قوانین استراتژی اسکالپ چیست؟ 

از قوانین آن می توان به مواردی مانند: از زمان روند یادگیری خود غافل نشوید، فرد با معامله های با حجم کوچک فعالیت خود را شروع کند و از آپشن توقف در تجارت استفاده کنید، اشاره کرد. 

بک تست

بک تست کردن چیست و چگونه به استراتژی سرمایه‌گذاری شما کمک می‌کند؟ 

آیا ایده‌های خوبی در مورد رویکردهای بازار دارید و نمی‌دانید چگونه باید آنها را بدون در خطر قرار دادن منابع مالی خود مورد آزمایش قرار دهید؟ به صورت کلی می‌توان بک تست کردن (Backtesting) را تحت عنوان یکی از مراحل مهم در روند بهینه‌سازی تعامل افراد با بازارهای مالی دانست. این فرایند به شما کمک می‌کند تا بتوانید از معنادار بودن ایده‌ها و استراتژی‌های معاملاتی خود و از سودده بودن آنها اطمینان حاصل کنید 

. بک تست کردن در حقیقت آزمایشی است که بر روی داده‌های پیشین در دسترس ما صورت می‌گیرد و تلاش می‌کنیم تا با نتایج حاصل از این آزمایش، به بهترین نحو کلیتی از بازار پیش روی خود را بررسی کنیم. پیش فرض بنیادی بک تستینگ بر پایه این است که چیزی که در گذشته کارآمد بوده، در آینده نیز ممکن است کارایی داشته باشد.  

اما بک تست کردن یک استراتژی ساده سرمایه گذاری به چه صورت است؟ هنگام آزمایش کردن استراتژی‌های تریدینگ یا تبادل، باید چه چیزی را بیشتر مد نظر قرار دهیم؟ آیا بک تست کردن شبیه به تبادل کاغذی است؟ چگونه باید این فرایند را به صورت شخصی به انجام برسانیم؟ و چگونه باید نتایج به دست آمده را ارزیابی کنیم؟ هدف ما پاسخ دادن به تمامی این سوال‌ها در این مقاله است. 

بک تستینگ ابزاری است که شما (به عنوان یک تریدر یا سرمایه گذار) در هنگام کاوش بازارها و استراتژی‌های جدید، می‌توانید از آن استفاده کنید. این شیوه می‌تواند بازخوردها یا فیدبک‌های متفاوتی بر اساس داده داشته باشد و ایده اولیه شما را اعتبارسنجی می‌کند. این عمل را می‌توانید با بازسازی کردن معاملاتی به انجام برسانید که می‌توانستند در گذشته و بر مبنای سیستمی که به داده‌های پیشین متکی بود شکل بگیرند. نتایج حاصل شده از یک فرایند بک تستینگ باید یک دیدگاه کلی از کارآمد بودن یا کارآمد نبودن یک استراتژی سرمایه‌گذاری به شما بدهد. 

فارغ از نوع دارایی که شما ترید می‌کنید، Backtesting شما را ملزم به ریسک کردن در رابطه با منابع مالی که به سختی به دست آورده‌اید نمی‌کند. شما می‌توانید با استفاده کردن از نرم افزار بک تستینگ در یک محیط شبیه‌سازی شده، رویکرد مخصوصی را برای ایجاد و یا بهینه‌سازی یک بازار، مورد استفاده قرار دهید. بیایید کمی به این مقوله بپردازیم. 

در زمینه امور مالی، بک تست کردن با مورد آزمایش قرار دادن نحوه به انجام رسیدن استراتژی تبادل بر اساس پیشینه داده‌ها، میزان بقای استراتژی ترید مورد نظر را بررسی می‌کند. به عبارت دیگر، این شیوه از داده‌های تاریخی استفاده می‌کند تا بتواند طرز به انجام رسیدن یک استراتژی را ببیند. اگر بک تستینگ نتیجه مطلوبی داشت، تریدرها و سرمایه گذاران می‌توانند گام بعدی را برداشته و استراتژی مورد نظر را در یک محیط حقیقی مورد استفاده قرار دهند. 

اما در چنین موردی نتایج خوب به چه معنایی هستند؟ به صورت کلی باید گفت که هدف یک ابزار Backtesting در حقیقت تحلیل کردن خطرات احتمالی و پتانسیل سوددهی یک استراتژی خاص است. استراتژی سرمایه گذاری می‌تواند بر اساس بازخوردهای آماری، رشد و بهینه‌سازی شود تا نتایج احتمالی را به حداکثر بازدهی خود برسانیم. یک فرایند بک تستینگ در صورت صحیح اجرا شدن، می‌تواند در حداقل‌ترین حالت خود این اطمینان را به ما بدهد که استراتژی مورد آزمایش ما در صورت ورود به یک محیط تریدینگ حقیقی می‌تواند قابل اجرا باشد. 

به شکل طبیعی، یک پلتفرم و یا ابزار بک تست کردن می‌تواند علاوه بر تمام مواردی که گفتیم، در راستای نشان دادن خطرناک بودن و یا قابل اجرا نبودن یک استراتژی نیز سودمند باشد. اگر نتایج حاصل شده از بک تستینگ ما حاکی از عملکرد غیربهینه باشند، ایده تبادل مورد نظر یا باید رد و یا اصلاح شود. با این وجود، لازم است تا شرایط بازاری که ایده ما در بستر آن مورد آزمایش قرار گرفته است را نیز در نظر داشته باشیم؛ این بدان معناست که همان روند یکسان بک تست کردن در شرایط متفاوتی از بازار می‌تواند نتایج متناقضی را نسبت به دفعه قبل نشان دهد. 

در سطحی حرفه‌ای‌تر، بک تست کردن استراتژی‌های تبادلات، امری بسیار مهم به حساب می‌آید؛ به ویژه هنگامی که صحبت از استراتژی‌های الگوریتمی تبادل (به عنوان مثال مبادلات اتوماسیون شده) در میان باشد. 

پیش از این که یک نمونه از بک تستینگ را مورد بررسی قرار دهید، لازم است تا موضوعی را تعیین کنید. باید در قدم اول مشخص کنید که چه نوع تریدری هستید؛ آیا شما یک تریدر محافظه کار هستید و یا یک تریدر سیستماتیک به حساب می‌آیید؟ 

معاملات محافظه کارانه، مبتنی بر تصمیمات هستند و در چنین موردی، معمولا این تریدرها هستند که زمان ورود و خروج خود به یک معامله را تعیین می‌کنند. بنابر همین روال می‌توان چنین شیوه‌ای را یک استراتژی به نسبت آزاد و بی‌پایان دانست که در بستر آن اکثر تصمیمات به ارزیابی تریدرها از شرایط پیش رو بستگی دارد. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، بک تست کردن در رابطه با ترید محافظه کارانه در بستر معاملات، امری بسیار نامربوط به نظر می‌رسد؛ زیرا این استراتژی به هیچ عنوان به صورت دقیق تعریف نمی‌شود. 

البته این ماجرا بدین معنی نیست که اگر تریدر محافظه کاری هستید نباید بک تست کنید و یا اصلا از ترید کاغذی و پیاده کردن ایده‌های خود بر روی کاغذ استفاده نکنید؛ بلکه بدان معناست که ممکن است نتایج به دست آمده شما در برخی موارد قابل اعتماد نباشند. 

معاملات سیستماتیک به موضوع مورد بحث ما نزدیک‌تر هستند. معامله‌گران سیستماتیک به سیستم معاملاتی متکی هستند که تعریف‌های مربوط به خود را داشته و به صورت دقیق به چنین افرادی زمان ورود به یک معامله و یا خروج از آن را نشان می‌دهد. با توجه به این که این افراد کنترل کاملی بر روی ماهیت استراتژی خود دارند، سیگنال‌های ورود و خروجشان نیز توسط همین استراتژی تعیین می‌شود. شما می‌توانید یک استراتژی سیستماتیک را به صورت ساده اینطور متصور شوید: 

هنگامی که A و B به صورت همزمان اتفاق افتادند، وارد معامله شوید 

هنگامی که در ادامه، رویداد X اتفاق افتاد از معامله خارج شوید 

برخی از تریدرها این رویکرد را ترجیح می‌دهند. چنین روندی می‌تواند تصمیمات احساسی را کنار گذاشته و یک سطح منطقی اطمینان از سودده بودن یک سیستم معاملاتی را پدید بیاورد. البته در این صورت نیز هنوز هیچ تضمینی وجود ندارد. 

به همین دلیل است که اطمینان حاصل کردن از داشتن قوانین خاصی برای ورود و خروج معاملاتی در سیستم شخصی خود، از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر استراتژی مورد نظر به خوبی تعریف نشده باشد، نتایج نیز متناقض خواهند بود. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، این سبک از انواع تریدینگ در زمینه معاملات الگوریتمی محبوبیت بیشتری دارند. 

سود مستمر

در این مقاله به این موضوع خواهیم پرداخت که یک تریدر در بازارهای مالی بین المللی همچون بازار سهام آمریکا و یا فارکس به صورت روزانه چه میزان می‌ تواند سود کسب کند. امروزه افراد بسیاری هستند که تمایل دارند به انجام معامله ارزهای خارجی در بازار های ارزهای خارجی همچون فارکس بپردازند زیرا در این بازار مالی با کم ترین میزان سود و در ۲۴ ساعت شبانه روز می توان به معامله پرداخت این سوال ایجاد خواهد شد که با سرمایه گذاری و انجام معامله در آن به چه میزان می توان سود کسب کرد و آیا می‌ توان آن را به عنوان شغل دوم خود برگزید؟ 

خوب است بدانید که بازار فارکس همچون سایر بازار های مالی دیگر همانند بورس همواره با ریسک مالی همراه است و انجام معامله در آن همواره با ترس و دلهره همراه می باشد و باید به خاطر داشته باشید اگر چه از این طریق می‌ توان به سود خوبی دست یافت اما ممکن است با ضررهای احتمالی هم رو به رو باشد پس در صورتی می‌تواند در فارکس و دنیای آن زندگی کنید که از قدرت ریسک‌ پذیری مالی برخوردار باشید. 

اما پیش از ورود به دنیای فارس بهتر است اطلاعات لازم را در این باره کسب کرده و از تجربه های لازم برخوردار بود به همین منظور حساب دمو فارکس ایجاد شده است که می توانید به صورت واقعی یا ریل در آن حساب باز کرده و به صورت روزانه از خارج درآمد کسب کنید. اما پیش از ورود به دنیای فارس بهتر است اطلاعات لازم را در این باره کسب کرده و از تجربه های لازم برخوردار بود به همین منظور حساب دمو فارکس ایجاد شده است که می توانید به صورت واقعی یا ریل در آن حساب باز کرده و به صورت روزانه از خارج درآمد کسب کنید. 

 

سود روزانه از فارکس 

افرادی که قصد سرمایه گذاری در بازار فارکس را دارند خوب است بدانند که از روز دوشنبه تا جمعه در تمام ساعات شبانه روز و هر هفته می توانند به انجام معامله در فارکس بپردازند و به خرید و فروش ارز های گوناگون مشغول شوند. در بازار فارکس امکان نقدینگی بالایی وجود دارد که این ویژگی باعث شده این بازار نسبت به سایر بازار های مالی دیگر از این نظر برتر به شمار رود زیرا هر زمان که برای خرید و یا فروش ارز اقدام کنید هم برای خرید شما عرضه کننده وجود دارد و هم برای فروش شما مشتری موجود است پس نیازی نیست که در این بازار برای خریدار یا فروشنده منتظر بمانید. 

اما سوالی که ممکن است ذهن بسیاری از سرمایه گذاران در این بازار را به خود درگیر کند این است که سود روزانه در فارکس چقدر است؟ باید بدانید که اگر چه ورود به فارکس و سرمایه‌ گذاری در آن از مزایای فراوانی برخوردار است اما هنوز هم هستند افراد بی شماری که در ازای سود ضررهای بسیاری را به علت رفتار های غیر حرفه ای و هیجانی خود متحمل می شوند و این نه تنها در فارکس بلکه در سایر بازارهای مالی دیگر هم نیز مشاهده می شود. مقاله مزایای فارکس را در این مورد بخوانید. 

پس هر چقدر که بتوانید در رابطه با این بازار و هر تجارت دیگری دانش و اطلاعات مربوطه را کسب کنید آنگاه از سود بیشتری هم بهره مند خواهید شد. در رابطه با این موضوع که سود فارکس چقدر می باشد باید گفت که محاسبه آن کار راحتی نبوده و در واقع در درصد کمی از افراد را می توان یافت که با سرمایه گذاری در آن می توانند سود خوبی را به دست آورند و افراد بسیار دیگری دچار ضرر و زیان خواهند شد بنابراین برای کسب سود در فارکس به دانش و تمرکز نیاز است. 

حداکثر سود روزانه در فارکس 

همان طور که در قبل اشاره کردیم این بازار در ازای مزایایی که دارد و سودی که حاصل سرمایه گذار می شود از سرهای احتمالی هم برخوردار است و حتی ممکن است آن دسته از افرادی که دارای اطلاعات صحیح در رابطه با این بازار هستند هم به علت عوامل مختلفی چون عدم مدیریت ریسک، تجربه، امتناع از قبول اشتباهات، حرص زدن برای کسب درآمد بیشتر و … دچار ضرر و زیان در فارکس بشوند این دسته از افراد بهتر است ضرر های خود را به حداقل رسانده و سود قابل توجیهی را کسب کنند میزان سود روزانه برای هر شخصی متفاوت است و نمی‌ توان به طور دقیق به محاسبه آن پرداخت زیرا افرادی هستند که از این طریق سود خوبی را کسب می‌ کنند و عده‌ ای دیگر همواره دچار ضرر می شوند. 

آموزش فارکس در جهان 

امروز در ۳۰ دانشگاه برتر جهان فارکس به عنوان یک رشته تحصیلی در سطح بالا به دانشجویان تدریس می شود در داخل کشور ایران هم افراد بسیاری هستند که به تدریس فارکس می پردازند و برخی از آن ها حتی به شما تضمین می دهند که سود خوبی را در مدت دو یا سه ماهه می کنید که به طور معمول اکثر آن ها قابل اعتماد نیستند. 

آموزش دریافت سود روزانه در فارکس 

همه ما به خوبی می دانیم که معامله گری یکی از دشوارترین شغل ها در دنیا به شمار می رود و برای آن که بتوان به صورت مستمر از فارکس درآمد کسب کرد نیاز به دانش و تلاش است و این کار آسانی نیست. 

برای آن که بتوانید از تجارت در فارکس سود کسب کنید در مرحله نخست باید تمامی آموزش های مربوط به فارکس را فرا گرفته و با تمامی فرصت‌ های کسب سود و یا تمامی ریسک ها آشنایی پیدا کنید. در فارکس دو ابزار اساسی و مورد نیاز به نام ‌های تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی وجود دارد که برای کسب موفقیت باید آن ها را فرا گرفته و مسلط بود. مقاله موفقیت در فارکسدر این مورد اطلاعات مفیدی در اختیارتان می گذارد. 

از دیگر مهم ترین روش‌ هایی که با استفاده از آن نه تنها در فارکس بلکه در سایر بازارهای مالی دیگر هم می توان سود کسب کرد یادگیری و آموزش متدهای معاملاتی کارا و به روز است در فارکس بروکر های بسیاری مشغول به فعالیت می باشند که باید یکی از معتبرترین آن ها را انتخاب کرده و در آن افتتاح حساب کرد توجه داشته باشید که گول تبلیغات پر زرق و برق برخی از بروکرها را نخورید. 

با انتخاب و افتتاح حساب در حساب دمو فارکس می توانید میزان مهارت خود در این بازار را محک بزنید و پس از آن که دوره های مربوط به معامله و حساب آزمایشی را فرا گرفتید و توانستید بر روی متدهای معاملاتی تسلط کافی پیدا کنید آنگاه با پول واقعی به تجارت در فارکس بپردازید و سود کسب کنید. 

سود روزانه در فارکس به چه پارامترهایی بستگی دارد؟ 

بازار فارکس امروزه از طرفداران بسیاری برخوردار است زیرا افراد به راحتی می توانند با سرمایه ای کم و به صورت 24 ساعت از شبانه روز به انجام معاملات روزانه در آن بپردازند اما این بازار دچار بی ثباتی است و ممکن است هر لحظه افراد به خصوص کسانی که تجربه کمی دارند دچار ضرر و زیان بشوند. استراتژی معاملات روزانه در فارکس پتانسیل های بسیاری دارد و به همین علت راه های سود دهی مختلفی را در اختیار شخص معامله گر قرار خواهد داد که معمولا این استراتژی ها بر حسب نسبت ریسک به پاداش رتبه بندی می شود. 

میزان برد یک معامله گر بر اساس معاملاتی که تاکنون انجام داده است و توانسته است برنده شود تخمین زده خواهد شد و زمانی قابل قبول خواهد بود که درصد برد آن بیش از 50 درصد باشد. میزان سود و ضرر روزانه در فارکس مشخص خواهد کرد که چه مقدار از سرمایه معامله گر برای کسب سودی مشخص مورد نیاز است. 

نحوه برداشت سود روزانه در فارکس 

یکی از مواردی که برای هر معامله گری در فارکس بسیار اهمیت دارد توجه به این موضوع است چگونه می توان سود خود را در فارکس برداشت کرد و با چه روش هایی می توان به انجام این کار پرداخت زیرا معامله گران در فارکس به انجام معامله می پردازند تا در نهایت سود ارزی را از این طریق کسب کرده و سپس به راحتی بتوانند آن را برداشت نمایند. 

روش های برداشت سود 

بسیاری از افرادی که در کشور ایران زندگی می کنند به علت آن که کشور ایران دچار تحریم های بانکی می باشد و فارکس هم بازاری است بین المللی، تصور می کنند معامله گری در فارکس سخت و دشوار است اما هر شخصی می تواند به راحتی در آن سرمایه گذاری کرده و پول های خود را از حساب برداشت نماید. برای برداشت پول روش های مختلف بسیاری وجود دارد از جمله کیف پول که به راحتی می توان کارهای پولی بین المللی خود را انجام داد، وب مانی که یک سیستم پرداخت الکترونیکی است و یا از طریق انتقال بانکی اقدام به برداشت پول کرد. 

چگونه بالاترین سود روزانه در فارکس را داشته باشیم؟ 

برای آن که بتوانید در بازار فارکس کسب درآمد کنید باید یک سری نکات را رعایت کنید که برخی از آن ها را به شما خواهیم گفت. یکی از این موارد یادگیری مدیریت ریسک است زیرا برخی مواقع جهت روند بازار بر خلاف انتظارات معامله گر است پس باید بداند که در کجا از ادامه معامله صرف نظر کند و این تجربه را با افتتاح حساب در دموی فارکس می توان به دست آورد و در کنار آن تجزیه و تحلیل تکنیکال، تجزیه و تحلیل فاندامنتال را هم آموخت. علاوه بر این با مدیریت و کنترل احساسات خود و توقف ضرر و زیان می توان درآمد خوبی را از فارکس کسب نمود. مقاله یادگیری فارکسیکی از مهم ترین رشدهای شما را می تواند رقم بزند. 

سود ترکیبی روزانه در فارکس 

از دیگر مواردی که در بازار فارکس باید به آن توجه کرد محاسبه سود ترکیبی است که با استفاده از آن می توان نرخ بازدهی روزانه خود را برای دستیابی به سود بیشتر در سال تعیین کرد. به عبارتی اگر شما در هر روز سال بتوانید به انجام یک معامله بپردازید در واقع شما سود ترکیبی را انجام داده اید. 

عاملی که بازگشت سرمایه‌ شما را تحت تأثیر قرار می‌ دهد 

معمولا این موضوع خیلی کم پیش می آید که فردی در این بازار روزانه بیش تر از 5 معامله عالی را تجربه کند. این مورد به خصوص در مواقعی که بازار برای مدت طولانی رشد زیادی نداشته به شدت دیده می شود. اسلیپج Slippage بخش جدایی نا پذیر معاملات روزانه در این بازار یعنی فارکس می باشد. اسلیپج موجب می‌ شود زمانی که شما از توقف ضرر استفاده کردید، باز هم متحمل ضرر شوید که این مورد بیش تر در بازار های با تغییر زیاد دیده می شود. 

نحوه کسب سود از معامله در فارکس 

شما با آموزش صحیح می توانید در این بازار معاملات خود را آغاز کنید و سود های خوبی را نیز کسب کنید. اما نکته ای که در این باره وجود دارد این است که اگر با آگاهی کامل به این بازار وارد نشوید حتما سرمایه خود را در خطر بزرگی قرار می دهید. طبق گزارشاتی که به دست ما رسیده، از هر 3 نفر وارد شده به بازار فارکس، دو نفر در زیان قرار می گیرند که آمار قابل تاملی است. به همین جهت پیشنهاد تیم ایران بورس این است که حتما به موارد زیر دقت کنید. 

  • فراگیری همه موارد مربوط به بازار فارکس و آشنایی با ذات آن: بهترین کار این است بعد از آموزش های بسیار در این زمینه، در محیط دمو و یا همان آزمایشی ابتدا شروع به خرید و فروش و کسب مهارت کنید و بعد از آن سرمایه گذاری واقعی خود را آغاز نمایید. 
  • تنوع دادن در انجام معاملات و کاهش ریسک معاملاتی: افرادی که معاملات کوچک در چندین بازار را تجربه می کنند در واقع خود را کمتر در معرض ریسک و خطر قرار می دهند. 
  • صبور باشید: در ابتدا باید بدانید که ذات این بازار صبوری است و نباید بعد از چند بار ضرر کردن دلسرد شده و معاملات هیجانی و انتقام جویانه انجام دهید. اما این موضوع را همیشه در نظر داشته باشید که برد با کسانی است که صبوری پیشه می کنند و رفتار های هیجانی از خود نشان نمی دهند. 

مدیریت ریسک معاملات بازار فارکس 

اگر می خواهید در این بازار سود خوبی بکنید، بهتر است مدیریت ریسک را بیاموزید چرا که مهم ترین عنصر در سود روزانه در فارکس و یا بلند مدت شما دارد. اگر زمان کمی است که وارد بازار فارکس شده اید، باید درصد ریسک روی هر معامله خود را عددی کوچک قرار دهید که معمولا 1 درصد و یا پایین تر از این حد، معقول است. این اعداد و ارقام بدان معنی است که اگر داخل حساب شما 3 هزار دلار وجود داشته باشد، نباید در هر معامله بیش تر از 30 درصد ضرر متحمل شوید. شاید این عدد برایتان خنده دار باشد اما باید بدانید قرار نیست شما یک بار ضرر کنید و همیشه احتمال دهید که قرار است ضرر های بیش تری در انتظارتان باشد. درصد ریسک با سفارش توقف ضرر Stop Loss Order مدیریت می‌ شود که در ادامه در این باره بیش تر توضیح خواهیم داد. 

استراتژی معاملات بازار فارکس 

استراتژی ها معمولا قابلیت این را دارند که به چند روش مختلف مورد استفاده قرار بگیرند اما بیش تر آن ها معمولا بر اساس نرخ برد یا همان win rate و نسبت ریسک به سود آن ها رتبه بندی می شوند. در واقع عددی که نرخ برد به شما می دهد، تعداد معاملاتی که شما در آن برنده بوده اید را نمایان می کند. مثلا فرض کنید از بین 100 معامله ای که در فارکس داشتید، شما در 60 معامله برنده بودید پس نرخ برد شما 60 درصد می شود. در واقع اگر شما بالای 50 درصد نرخ بردتان بود، می توان در مجموع راضی کننده تلقی کرد. 

نسبت ریسک به سود نشان دهنده آن است که چقدر سرمایه برای هدف نهایی شما ممکن است به خطر بیوفتد. مثلا اگر شما در معاملات فارکس خود 10 پیپ ضرر کنید و 15 پیپ به دست آورید، شما به طور کلی در سود قرار دارید. 

از معاملات بازار فارکس چقدر پول نصیبمان می شود؟ 

برای پاسخ به این سوال شاید بهتر باشد تا با یک مثال جلو برویم. فرض کنید که شخصی 5 هزار دلار سرمایه دارد و نرخ برد او هم برابر با 55 درصد معاملاتش است. او فقط یک درصد از سرمایه اش را در معاملات ریسک می کند که این کار با سفارش توقف ضرر انجام پذیر تر است. در این داستان، سفارش توقف ضرر 5 پیپ با قیمت ورود به معامله فاصله دارد و تارگت یا هدف، 8 پیپ. تمامی این حرف ها بدان معنی است که سود این شخص از این معامله 6.1 برابر ضررش است. 

کارگزاران این بازار لورج یا همان اهرم را معمولا 50:1 می گذارند که همین عدد نیز می تواند در کشور های مختلف، با هم متفاوت باشد. اگر در مثالی که تا این جا با هم دنبال کرده باشیم شخص معامله گر، از لورج 30:1 استفاده کند، با توجه به این که 5 هزار دلار سرمایه نیز وارد کرده پس می تواند موقعیتی تا 150 هزار دلار را داشته باشد. 

معمولا کارگزاران بازار فارکس مبلغی به عنوان کمیسیون دریافت نمی کنند اما اسپرد Spread، میان تقاضا Bid و قیمت پیشنهادی Ask را زیاد می کنند که با این شرایط سودآوری به شکل روزانه کمی با مشکل همراه می کنند. اگر در حال معامله جفت ارزی مانند GBP/USD هستید می توانید در هر معامله 50 دلار ریسک داشته باشید و برای لات های استاندارد به ازای هر پیپ جابجایی 10 دلار به دست می آید. این موضوع به این معناست که یک معامله‌ برنده 80 دلار ارزش دارد. (8 پیپ در 10 دلار) این حساب کوچک بیانگر آن است که یک معامله‌ گر با انجام 100 معامله در یک ماه، چقدر پول به دست می آورد. 

اگر 55 معامله سودآور داشته باشید: 55*80 برابر است با 4400 دلار 

اگر 45 معامله سودآور داشته باشید: 45*80 برابر است با 2250 دلار 

اگر هیچ کمیسیونی پرداخت نشود، سود ناخالصی برابر است با حاصل تفاضل مقادیر بالا: 2150 دلار و اما سود خالصی برابر است با 2150-500 که می شود 1650 دلار برای سود روزانه در فارکس. 

سوالات متداول 

  • در چه ساعاتی از شبانه روز می توان در بازار فارکس به معامله پرداخت؟ 

سرمایه گذاران می توانند از دوشنبه تا جمعه هر هفته و هر ساعت از شبانه روز که می خواهند به معامله و خرید و فروش ارزهای مختلف بپردازند. 

  • چه مزیتی در فارکس باعث شده است که نسبت به سایر بازارهای مالی دیگر برتر به شمار رود؟ 

در فارکس نقدینگی بالایی وجود دارد و هر زمان که دلتان بخواهد می توانید ارزی را خریداری کرده و یا آن را فورا بفروشید و دیگر نیازی نیست تا منتظر خریدار یا فروشنده بمانید و این ویژگی باعث شده نسبت به سایر بازارهای دیگر از این نظر برتر به شمار رود. 

  • از چه راه هایی می توان سود حاصل از فارکس را برداشت کرد؟ 

سرمایه گذارانی که از طریق بازار فارکس سود کسب می کنند می توانند به راحتی و از طریق های مختلف کیف پول دیجیتالی، وب مانی و همچنین انتقال بانکی سود خود را برداشت نمایند. 

  • آیا در فارکس همواره می توان سود کسب کرد؟ 

این بازار هم همانند هر بازار دیگری در کنار مزایا و سودی که دارد ممکن با ضرر و زیان های احتمالی هم همراه باشد. 

موفقیت

برای دستیابی به موفقیت در بورس باید بدانید که همواره موظف به رعایت یکسری اصول می باشید. همه افرادی که در بورس فعالیت دارند می توانند در دستهافراد ثروتمند و موفققرار بگیرند. 

یک فرد موفق در بازار بورس می داند که چه زمانی باید سهامی را بخرد و یا بفروشد و از این طریق می تواند پول بدست بیاورد. اینکه بدانید چه موقع زمان مناسبی برای خروج با سود و چه موقع زمان مناسب برای خروج با ضرر است بسیار اهمیت دارد. یکی از اشتباهات معمول تریدرها، نگه داشتن معامله ی ضررده است. بعضی از افراد فکر می کنند که موفقیت بسیار دشوار است و به همین دلیل همواره در سایت های مختلف بدنبال راه هایی برای دستیبابی به سود بالاتر هستند، آنها حتی یک لحظه هم فکر نمی کنند که برای موفقیت کافیست تنها یکبار هزینه کنند و در کلاس بورس نوسان کده شرکت کنند تا از این طریق سطح دانش بورسی خود را افزایش بدهند تا بتوانند به راحتی با استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی و بدون نیاز به مشاوره کارگزار به معامله در بازار سرمایه بپردازند. یکی از تفاوت های بارز بین یک تریدر موفق و ناموق در زمان انجام معامله هستند به طوریکه حرفه ای ها آنقدر منتظر می مانند تا یک فرصت عالی برای انجام معامله بوجود بیایید ولی در مقابل افراد تازه کار در هر شرایطی به معامله می پردازند. یک نکته بسیار مهم در رابطه با استفاده از اندیکاتورها این است که قبل از استفاده از هر اندیکاتور، قانون یا روش جدید در سیستمتان باید آنرا بک تست کنید و سپس کندل به کندل جلو بروید و در جایی که سیستمتان سیگنال میدهد نقاط بازکردن، خروج با ضرر و تارگت را ثبت کنید. سود یا زیان را یادداشت کنید و اینکار را آنقدر ادامه دهید تا حداقل ۶۰ ترید داشته باشید. تازه کارها تنها با یک فریم کار می کنند که این حرکت ساده و پیش پا افتاده است. امروزه یکی از روش ها برای بررسی وسی عتر بازار، سیستم سه صفحه ای است که در این سیستم به جای بررسی تنها یک تایم فریم ترکیبی از سه تایم فریم است. 

نکته! تریدر کسی است که با استفاده از یک سیستم از قبل تست شده ترید می کند. 

بطور کلی در بازار سرمایه سه اصل کلی برای تبدیل شدن به یک تریدر موفق وجود دارد که در ادامه به بررسی هر یک ازاین اصل ها می پردازیم. حال می خواهیم شما را با مواردی برای موفقیت در بازار مالی آشنا کنیم. 

ذهن یا Mind: 

یک سری روش های روانشناسی وجود دارد که با بکارگیری این روش ها در اوضاع آشوب و نابسامان بازار باعث می شود تا شما آرامش خود را حفظ کنید. یک تریدر موفق هیچگاه با دهنیت احساسی وارد معامله ای نمی شود بلکه همواره بر این باور هستند که باید دید منطقی داشت تا بتوان به کسب درآمد دست پیدا کند و به روشنی میدانند که شانس و بخت هیچ تاثیری بر داشتن یک معامله عالی ندارند در مقابل افراد تازه کار همواره با احساسات وارد معامله می شوند و به داشتن شانس اعتقاد دارند. بهترین زمان برای تصمیم گیری قبل از انجام معامله است زیرا هیچ پولی را وارد محدودیه ریسک نکرده اید و میتوانید پارامترهای مختلف را بررسی کنید. ثبت بالانس ماهانه حساب یکی از ضروری ترین کارهایی است که هر تریدری باید انجام بدهد زیرا نمودار صعودی بیش از هر چیز دیگری ثابت میکند که شما تریدر موفقی هستید و نمودار سایدویز آن زنگ خطری در وجود اشکالی در سیستم شماست. 

نکته! یک تریدر موفق یک اشتباه را دوبارمرتکب نمی شوند. 

روش یا Method: 

همانطور که از معنی این لغت مشخص است، روش سیستم شما در بازار مالی است. گاهی ما با اکانت کوچک خوب کار می کنیم اما به محض بزرگ شدن اکانت دچار مشکلات عجیبی می شویم. بهترین راه حل برگشت به لات سایزهای کوچک و کسب اعتماد بنفس برای لات های بزرگتر است. هرگاه برای پوزیش نتان استاپ تعیین میکنید یعنی حد دلاری ریسکتان را تعیین کرده اید. حدی که طبق اصول مدیریت سرمایه فقط باید درصد کوچکی از کل سرمایه تان را شامل شود. ترید حرفه ای به معنای آماده باش بودن در ساعات مشخصی است. این ساعات در بازارهای مالی خارج از ایران معمولاً از حدود ظهر به وقت تهران آغاز شده، حداقل باید نیم ساعت الی یکساعت در روز را برای مدیریت اولین تریدتان بگذارید همچنین در همین حین به دنبال کردن اخبار اقتصادی، وضعیت بورس، نرخ ارز و غیره بپردازید. 

نکته! بازار به دو صورت تریدرها را نابود میکند: ناگهانی و تدریجی 

پول یا Money: 

در این قسمت شما تنها با استفاده بخشی از سرمایه خود به ریسک در بورس می پردازید. اکثر افرادی که در بازار بورس حضور دارند برای کسب درآمد شروع به ترید می کنند و خیلی زود بورس برای آنها به تفریحی جذاب تبدیل می شود. در این بخش باید به مدیریت سرمایه یا money management اشاره کنیم. در بازارهای مالی تقریباً هر کسی میتواند یک یا چند ترید خوب داشته باشد اما تعداد کمی توانایی افزایش موجودی حساب خود را دارند. هدف مدیریت سرمایه، افزایش سرمایه با کاهش ضرر در تریدهای ضررده است و بقا آن سرمایه گذاری می باشد. یک سیستم ترید خوب به شما اطمینان میدهد که در دراز مدت درصد تریدهای برنده شما بیشتر از تریدهای بازنده است و در اینجا با بکارگیری مدیریت سرمایه می توان به حفظ سرمایه پرداخت پرداخت.
نکته! مدیریت سرمایه همیشه برای سوددهی مکرر مفید است.
نکته! با اولویت دادن به بقای در بازار، تمرکز روی مدیریت سرمایه بیشتر می شود.
نکته! تریدرهای موفق سیستم ها و الگوهای مختلف را تست می کنند، ریسک و سود را اندازه می گیرند و بر ساختن حسابشان تمرکز می کنند.
نکته! به این سه اصل، سه M می گویند. پس همواره این سه M را برای دستیابی به موفقیت در بازار مالی به خاطر بسپارید 

دیدگاه ها بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید